37 ساله شدی...


به نام حق

غریبانه تر از همیشه با نقطه های اضافی به شکل نگفتن های تو به شکل پریدن های تو به شکل نفس زدن های تو جشن می گیرم و آب و جارو می کنم خاطرات با تو بودن های ندیدنی را با اشک های خیس این روزهایی ام

نیامدی.... و نیامدی ... و نیامدی و رفتی

در سکوتی به رنگ صدای یاحسین گم می شوم تا تک ترین و مخلص ترین صدای دوست داشتنی ترین مداح دنیا را از یاد نبرم

از یاد نبرم؟؟

http://www.setfa.net/images/h0wxmr6rljqk2327cr4.jpg

بی معرفت ترین خواهر دنیا شده ام اما هم چنان هستم در سکوتی به رنگ همین روزهای من

به رنگ نبودن های تو...

چرا نیامدی؟ چند ساله می شوی عزیز جانم

3 سالگی ات یادت هست روی پاهای کوچک و ظریفت می ایستادی از متکاها منبر درست می کردی و به عشق خانمی 3 ساله نفس زدن تمرین

تمرین...

نوشتنی ها را نوشته بودی و سرمشق ها را به پرچم داران هیئت داده

بزرگ تر از نام تو نیست در این شلوغی قهارها

خدا را شکر تو آمدی....

تولدت ستاره باران

میلاد امام عشق مبارک


معمار می شوی و بنای تو می شوم

مانند یک ضریح برای تو می شوم

قلب مرا به پای ضریح ات گره بزن

بیمارم و دخیل شفای تو می شوم

بالم به بام هیچ کسی پر نمی دهد

تا یا کریم صحن و سرای تو می شوم

حتی کنار کعبه تو را می دهم نشان

قبله توئی و قبله نمای تو می شوم

میلت اگر کشید ضمانت کنی مرا

آهوی باوفای وفای تو می شوم

روزی اگر بناست فدای کسی شوم

سوگند می خورم که فدای تو می شوم

ناراحتم خدای نکرده ولم کنی

من تازه دارم از فقرای تو می شوم

شبهای قبر منتظرم ایها الرئوف

بیهوده نیست اینکه گدای تو می شوم

دست مرا برای گدایی نوشته اند

رزق مرا امام رضایی نوشته اند

 شاعر: علی اکبر لطیفیان

منبع http://roozeyerezvan.blogfa.com

امام رئوف


یا امام الرئوف (ع)

خاک حرم رسید ، دوا نیز داده شد

آب حرم رسید، شفا نیز داده شد

ما طور خواستیم مقیم حرم شدیم

ما جلوه خواستیم ، خدا نیز داده شد

اصلا بهانه هاست که ما را می آورد

با دادن بهانه ، بها نیز داده شد

هر جا اگر به خواسته ها لطف می شود

در این حرم نخواسته ها نیز داده شد

از بس کریم بود که درهم خرید و رفت

در ازدحام ، حاجت ما نیز داده شد

اصلا به خواهش کم ما اکتفا نکرد

ما سنگ خواستیم ، طلا نیز داده شد

گفتم رضا، عطای حسینی نصیب شد

گفتم حسین ، امام رضا نیز داده شد

میخواستم به مشهد تو راهی ام کنند

دیدم برات کرببلا نیز داده شد

علی اکبر لطیفیان

 عید بر ملت ایران مبارک

میلاد خانمم مبارک



جایی که کوه خضر به زحمت بایستد

شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد

نزدیک می‌شوم به تو چیزی نمانده است

قلبم از اشتیاق زیارت بایستد

بانو سلام کاش زمان با همین سلام

در آستانه در ساعت بایستد

و گردش نگاه تو در بین زائران

روی من – این فتاده به لکنت – بایستد

تا فارغ از تمام جهان روح خسته‌ام

در محضر شما دو سه رکعت بایستد

بانو اجازه هست که بار گناه من

در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟

در این حرم هزار هزار آیه عذاب

هم وزن با یک آیه رحمت بایستد

باید قنوت حاجت بی‌انتهای ما

زیر رواق‌های کرامت بایستد

شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید

طاقت نداشت تا به قیامت بایستد

آنکس که جای فاطمه در قم نشسته است

در روز حشر هم به شفاعت بایستد

تو خواهر امام غریبی و این غزل

با بیت‌هاش در صف بیعت بایستد

من واژه واژه عطر تو را پخش می‌کنم

حتی اگر نسیم ز حرکت بایستد

این شعر مست تکیه زده بر ضریح تو

مستی که روی پاش به زحمت بایستد

شاعر : هادی جان فدا

**********************************************

خدا کند که کسی حالتش چو ما نشود

ز دام خال سیاهش کسی رها نشود

خدا کند که نیفتد کسی ز چشم نگار

به نزد یار چو ما پست و بی بها نشود

جواب ناله ی ما را نمی دهد "دلبر"

خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

شنیده ام که از این حرف، یار خسته شده

خدا کند که به اخراج ما رضا نشود

مریض عشقم و من را طبیب لازم نیست

خدا کند که مریضی من دوا نشود

شاعر: سید علی خامنه ای ( امین )


منبع شعر : http://roozeyerezvan.blogfa.com